دلم تنگه ... پرتقال من ... گلپر سبز قلب زار من .....

حالت چطوره رفیق ؟ ... خوبی حاجی ؟ خوبی اخوی ؟ خوبی نازنین ؟

به قول تیراژه ... ما که خوبیم ... اما تو باور نکن ..... :)

+ماهی تنهای تنگ خونه ی مادر بزرگمو که یادتونه؟ همون که دلش گرفته بووووود ... یادتون اومد؟؟

حالا دیگه خونش اینجاست ... خوش به حالش نه ؟

خدا به همراهت خوشگله ... یادت باشه چی گفتم بهت ... باشه ؟

برو به اون بالایی بگو پس ما چی ؟ رودخونه نخواستیم ... اما  آّب تنگ دلمون که باید عوض بشــــــــه ... پس کووووو؟؟؟


+این شعرها برای تو که نان نمیشود
زخمت عمیق مانده و درمان نمیشود
در گوش برکه هاسخن ازموج هاخطاست
در برکه های مرده که طوفان نمیشود

ای دل سیاه معجزه از ابرها نخواه
با حرفهای گربه که باران نمیشود
گفتی بهار میرسد اما عزیز من
ماندیم در خزان و زمستان نمیشود
(ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)؟
با سینه های یخ زده ایمان نمیشود
دیگر پرنده با قفست خو گرفته ای
جانت دوباره مست و غزلخوان نمیشود

دیگر برای درد تو انگار چاره نیست
خود کرده که زکرده پشیمان نمیشود

این نیمه های خالی احساس در تو هست

این نیمه نیمه ی پر لیوان نمیشود

آزاده آرامی