صدایی می آید ، از ماشین پیاده میشوم ...
سرم گیج میرود ، همه چیز دوتا شده ، خواب میبینم ؟؟؟
همه به طرف من می دوند ، یکی هولم میدهد ... دیگری فحشی ، زنها جیغ میزنند ...
یکی فریاد میزند :
- برید کنار ... راهو باز کنید ... من دکترم ... آره دکتررررررر ...
دکتر ؟؟؟ راستش قیافه اش بیشتر به کارگردانها میخورد تا دکتر ... خواب نیستم ! شاید اصلا دوربین مخفی باشد ، دمش گرم ... پس هم کارگردان است هم نقش دکتر را بازی میکند ...
سرش را میگذارد روی سینه ی دخترک ... طولش میدهد ، ولی نه ... خیلی هم وارد نیست ...
به نظرم میخواهد خود را ناراحت نشان دهد ولی ... دخترک برعکس !
خیلی خوب دارد نقش مرده را بازی میکند !
چقدر هم خونش طبیعیست ...
همه ی دارند فحش میدهند ... جمعیت زیادی جمع شده ، سرم گیج میرود ... حالم اصلا خوش نیست ، دارم خواب میبینم ...
خانه ... تخت ... خواب ...میخواهم برگردم خانه ... میخواهم بخوابم ... میخواهم بخوابم !
دو نفر بازوهایم را میفشارند ...
یکی با مشت محکم میزند روی سینه ام ...
-- هوووووو ی ... چه خبرته ...
--- عروسیه ننت
... محکم بگیر دستشو نذار در ره ... زده دختر مردم و له کرده طلبکارم هست ...
-- کییی ؟ مننن ؟
--- هِه ... آقا رو ... ممد زنگ بزن این صد و ده یا بیان جمعش کنن این مردتیکه رو ...معلوم نیست
چی زده ...
-- کی ؟؟؟با مننـــ...ــــی ؟؟؟
من ؟؟؟ مگـــــــــر ... !!! دارم خواب میبینم ... لعنت به تو سیا ... باز آشغال به خوردم داده ... ***
روی دخترک را کشیده اند ... مامور ها دارند به سمت من میایند ...
ولی ، مطمئنم اگر به آنها بگویم تقصیر من نیست حرفم را باور میکنند ... لعنت یه تو سیا ... سیا لعنت به تو ... چرا به دستم دستبند میزنند؟ من که داشتم پرواز میکردم ... اینجا نبودم که ... دختره هم ... خب حتما دارد فیلم بازی میکند ... من که کاری نکرده ام ...
لعنت به تو سیا ... پس کی از این خواب مسخره بیدار میشوم ...
سرم گیج میرود ... حالم خوب نیست ... دلم میخواهم بخوابم ... خانه ... تخت ... خواب ...
-- دستمو ول کنینننننن ...
...
لعنت به تو ...
یه لحظه احساس کردم خعلی واقعیه ها
بازگشت قهرمانتان را تبریک عرض مینماییم
چه پرواز مرگباری ، لعنت به سیا و اونی که دلش از این پروازا خواسته
خوشحالم که باز چراغ این خونه روشن شد
به به ... بازگشت بعد از سه ما به اینجا . . .
مبارکه :دی
پ.ن : لعنت به سیا چرا ؟ :دی
به به ... بازگشت بعد از سه ماه به اینجا . . .
مبارکه :دی
پ.ن : لعنت به سیا چرا ؟ :دی
سلامممم
رسیدن به خیر..
به به آقا علیرضا
خوش اومدی خیلی خوشحال شدم:)
خیر مقدم عرض می کنم
خوشحالم دستی به سر و روی این افکار کشیدید...
دهن سیا سرویس !
بسوز ، مال من که درسته :دی
لعنت به سیا نه علیرضا
خان جان....لعنت به...
به...............
خونت رو آب و جارو
شده باکلید طلایی
تحویل دادیما
بایدتلافی کنیا..
اوهوووووووم
یاحق...
بساز.فوقش اینه که جور درنمیاد نوشتنم (سعی میکنم دربیاد) و جدا میشیم دیگه.
لعنت
...
..
.
خوب نوشتی
واااااااای من اینجا رو خیییییلیییییی دوووس دارم :ایکس
سلام!! :)
سلام
رسیدن به خیر
لعنت به سیا
فیلم نامه ای نوشتی واسه خودت!