سقوط

خسته شده بود از همه چیز ، از این زندگی ... ته خط بود ... دیگر توان ادامه دادن نداشت ... دیگر نمیتوانست ... راه دیگری برایش نمانده بود ... زیر پایش را نگاهی انداخت ... بلند بــــود ... بلند ... تنش میلرزید ... اما میدانست که راحت میشود برای همیشه ... همه ی دردهایش را در کسری از ثانیه در ذهن مرور کرد ... چشمانش را بست ... سه ... دو ... و پریــــــــــــــــــــــــــد .........

ماه ها بعد داستان مرگش به همه ی کتابهای فیزیک اضافه شد ... و دانشمندان همه از نبوغ شخصی به نام نیوتن میگفتند !

نظرات 58 + ارسال نظر
ت.ا.ر.ی.ک.خ.ا.ن.ه 1390/06/24 ساعت 03:00

چقدر بد اس توقتی حس وحال نباشد
اینروزها حس کلام دارم کلمه ندارم جایی ندارم تارکی هم کمکم نمیکند
می فهمم
هرچند امید که هنوز به غبار روبی افکارت بنشینی :)


نه خبر ؟!

نئجه‌سن ؟!

نیوتن یک شخص نبود...

[ بدون نام ] 1390/07/29 ساعت 16:55

[ل ب خ ن د]

لبخند قبلی مال من بود !

آوا 1390/08/11 ساعت 20:44

چرا اینجا انقدر سوت
و کوره!!!!!!!!!!!!!
امیدوارم حالتون
خووب باشه
علیییرضا
خااااان
جاان
یاحق...

یادت بخیر بی سواط

زیبا بود و البته خیلی عجیب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد