سقوط

خسته شده بود از همه چیز ، از این زندگی ... ته خط بود ... دیگر توان ادامه دادن نداشت ... دیگر نمیتوانست ... راه دیگری برایش نمانده بود ... زیر پایش را نگاهی انداخت ... بلند بــــود ... بلند ... تنش میلرزید ... اما میدانست که راحت میشود برای همیشه ... همه ی دردهایش را در کسری از ثانیه در ذهن مرور کرد ... چشمانش را بست ... سه ... دو ... و پریــــــــــــــــــــــــــد .........

ماه ها بعد داستان مرگش به همه ی کتابهای فیزیک اضافه شد ... و دانشمندان همه از نبوغ شخصی به نام نیوتن میگفتند !

نظرات 58 + ارسال نظر
عاطفه 1390/06/16 ساعت 22:21 http://cold1.blogsky.com

قشنگ بود....درد را خوب میفهمند سیب ها...

ممنون

نیوتن تنها قانون عاشقانه بازگشت سیب به دامان مادرش زمین را اعلام کرد؛ چیزی که پیش‌ترها همه عادی می‌دانستندش

خب منظور من چیز دیگه ای بود !
در دنیای واقعی حق با شماست
ولی میشه از یه زاویه دیگه نگاه کرد بهش !

فاطمه شمیم یار 1390/06/16 ساعت 22:52

سلاممم
نه تو خیال نداری دست از سر نیوتن برداری مگه نه؟
.
ولی از شوخی گذشته خیلی قشنگ بود..
در ضمن با اجازه یه لایک پررنگ به کامنت ..از خاک کمتریم گرامی



ممنون

عالی بود عالی

مرسی

Knight 1390/06/17 ساعت 00:25 http://funoos.blogfa.com/

آره بابا، مردشور نیوتن ببرن؛ مرتیکه ماسون بوده!!!
اصن میدونی چرا نیوتن تونست این قانون رو کشف کنه؟
این همه سیب میفته زمین ولی چرا اون سیب و چرا نیوتن؟ چون میگن اصن مردک زیر درخت گلابی نشسته بوده!!!

دقیقااااا

فکر کنم تو این وبلاگ یه سه چهار باری بحث نیوتن شده هر دفعه هم یکی این جکو تعریف کرده

هاله 1390/06/17 ساعت 00:43 http://assman.blogsky.com

خود کشی کار سیبای ضعیفه !
سیب مرد و نیوتن زنده شد !

خوشم میاد دقیقا میری تو دل قضیه

مرگ مال سیبای سنگینه...مال سیبای رسیده...رسیده که بشن رفتنی میشن...قصه شون شبیه ما آدماست...

نه چندان به نظرم !

می گویند سیب در انتهای کمال می افتد و برگ در انتهای زوال تو ببین چگونه ای؟

دقیقا همینطوره
البته تو این نوشته از یه جنبه ی دیگه به قضیه نگاه کردم من !

راستش اگه اجازه بدید می خوام وبلاگ شما رو لینک کنم اشکال نداره

قربان شما
بزرگوارید

bahar 1390/06/17 ساعت 01:14 http://mangeneshodegan.ir/

یادم میوفته به گوشه ی بلاگ ساعت25:
نــــــگاه تو سیــــب است..
و من ،
نیـــــوتونی بیـــــچاره..
بی خواب از کشف ِ جاذبه!
-------------
کاش میشد از این پایین بپرم بالا رو شاخه ی اون درخته...تا حال نیوتونو بگیرم با این قانوناش:دی

بله دیدم !

امید 1390/06/17 ساعت 07:42 http://garmak.blogsky.com/

به نام او اما به کام نیوتن
زیبا بود

دقیقا
ممنون

امید 1390/06/17 ساعت 07:43 http://garmak.blogsky.com/

دوست من نام شما را آذین دیوار وبلاگمان کردم
درود بر شما با رستاخیز افکار طرب انگیزتان

قربان شما عزیز
لطف دارید

افسانه 1390/06/17 ساعت 10:32 http://gtale.blogsky.com

زیبا بود .
دکتر شریعتی میگه : اگر قادر نیستی خود رابالا ببری همانند سیبی باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری

ممنون

مریم 1390/06/17 ساعت 10:54 http://mazhomoozh.blogfa.com

عجب داستانی. از این وری نگاه کردن به همه چی کمی سخته.

سخت که نه !
دنیا و مایحتویش برامون شده عادت ...
گاهی میشه این عادت ها رو گذاشت کنار و یجور دیگه دید زندگی رو !

افتادن سیب از به ته خط رسیدنش نیس ، از کامل شدنشه ...
سیبی که به ته خط میرسه نارسه ، کرموه ....خودشم نمیوفته درخ میندازتش ، دقیقن مث ما آدما ...

اگه بخوایم فلسفی نتیجه گیری کنیم و به این فکر کنیم که هدف از کاشت سیب برداشت محصول غذایی و این چیزا بوده آره !
ولی من اصلا منظورم این نبود ...

رزاس 1390/06/17 ساعت 11:41 http://rozas7.blogsky.com

سلام.
قشنگ بود،تا بحال از این زاویه بهش فکر نکرده بودم.
موفق باشید و شاد.

ممنون
قربان شما

سلام عیلرضا
بیچاره سیب ها
هر کجای تاریخ به یه نحوی از خود گذشتگی می کنند
زیبا بود
راستی بلاگ گروهیتون هم مبارک

آره
سیبها نقش خیلی مهمی تو تاریخ بشریت داشتن !

ممنون به توان 2 !

مانے ! 1390/06/17 ساعت 16:25 http://foshar.blogsky.com/

حالا تو چرا گیر دادی به این نیوتن و سب بدبخت ؟!!
:دی

راستش بدترین خاطره دبیرستانم برمیگرده به این جناب نیوتن !
شاید برای همین !

مطمئنی میخواست خود کشی کنه؟
من فکر میکردم عاشق نیوتن شده بود و واسه رسیدن به عشقش اون کارو کرد...

این حرفیه خبببب

خیلی خوبه ولی یه ایراد کوچولوی بزرگ داره!...

نوشته هایی که اساسشون روی غافلگیری پایانیه نباید قبلش خودشونو لو بدن...اینجوری مزه اس از بین میره!...به نظر من بهتر بود عنوان و عکس رو یجوری انتخاب میکردی که قضیه از اول رو نمیشد...

البته همینجوریشم بی تعارف خیلی قشنگ و خلاقانه اس...
ولی خب نظر بنده اینه که اونجوری بهتر بود دیگه!...

ممنون

راستش حق با شماست
اول هم عنوان یه چیز دیگه بود ولی فکر کردم شاید کمی گنگ باشه اونطوری ... ولی به نظرم وجود عکس الزامی بود ... چون پست کوتاهه و خواننده چندان فرصت فکر کردن به روابط رو پیدا نمیکنه تا بیاد به رابطه بین خودکشی و سیب پی ببره میرسه به جناب نیوتن ... البته کسایی که به اندازه شما باهوشن احتمالا همون اول متجه بشن !
با این حال فبول دارم اگه عنوان چیز دیگه ای بود بهتر میشد
البته عوضش کردم

بازم ممنون

وانیا 1390/06/17 ساعت 19:06

علی جان ذهنت خیلی باز و خلاقه بهت تبریک میگم
عجب سیبی

خیلی ممنون
ولی فکر نکنم چندان هم اینطوری باشه

منم با حمید موافقم . اگه عنوانت و عکست لو نمیداد ، تاثیر داستانت بیشتر از این حرفها بود . با این حال میگم خیلی قشنگ نوشتی .

یکدفعه یاد این افتادم :
برگ در ابتدای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال . بنگر که چگونه می افتی ... چون برگی زرد یا سیبی سرخ .

بله
قبول دارم
ممنون

بله
در دنیای واقعی دقیقا همینطوره !

پستت عالی بود علیرضا:)

قربان شما

چه نگاه غریب و البته زیبایی ...

مرسی

گندم 1390/06/18 ساعت 00:25

به این میگن بد شانسی
چه سیب خوشگلی!

بدشانسی؟
فکر نکنم !

این هم یه نگاه دیگه به قانون جاذبه که چه ها که نمیکند این قانون جاذبه به راستی!!!!

با ابر چند ضلعی موافقم!!
من اما وقتی می خوندم عکسه نیومده بود و حواسم نبود،یه نگاه هم به عنوانش ننداختم!:))
بهم خیلی چسبید واسه همین! آخه واقعا منتظر یه جنازه ی آش و لاش با مغز منفجر شده بودم :دی



جنازش آش و لاش شد دیگه !
و تجزیه البته !
تو معده ی ایزاک عزیز

عااااااااااالی بود .....
کاش عاقبت همه ی پریدن ها اینچنین تاثیری در عالم میگذاشت ....

ممنوننن
خیلی

کاش رو کاشتن ولی سبز نشد !

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.

و هیچکس هیچوقت نفهمید...
چه دل ِ بزرگی داشت اون سیب
چه غم ِ سنگینی داشت اون لحظه...
هیچکس نفهمید...

هیچ وقتتت
هیچ کسس
اما شما نوشته ی منو خیلی خوب فهمیدید
خیلی خوبببببب

هرچه در دوران دبیرستان و با درس کذایى فیزیک کشیدیم زیر سر همین جناب سیب و نیوتن و جاذبه بود دیگه! باید مجازاتش کرد با یه گاز گنده ى آبدار!!!

زیبا بود...
مرسى از شما...

و البته سلام...!

بله درست می فرمایید...قالب زیباییه که دوست عزیزم . (( آقای میم )) درست کردن.. و از این بابت خیلی از ایشون ممنونم..

شاید یه روز هم که ما زدیم به سیم آخر و پریدیم بعد ها در کتاب روانشناسی از اون کالبد شکافی که تشخیص داده بود ما از سکته مغزی مردیم تقدیر کنند!!!!!
خدا رحمتش کنه خوب موقعی پرید که اگر نمیپرید معلوم نبود کی میخواست دیگه کشف کنه قانون سه گانه نیوتن رو!!!!

سمیه 1390/06/19 ساعت 08:16 http://divarnameh.blogfa.com

چون پای سیب و جاذبه به میون اومده
کلی لایک ک ک ک ک ک

نمیری پسر کلی ترسیدم.ولی بعدشم کلی خندیدم.
چرا اینطوری به قضیه نگاه نمی کنی که چون کامل شده بود و دیگه کاری واسه انجام دادن نداشت باید تغییر مکان می داد و می رفت.البته قدرت خلاقیتتون عالیه. آفرین

نمیدانم چرا بی ربط یاد این افتادم:

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک...

بیچاره سیب !

نیاز 1390/06/20 ساعت 00:56 http://niyaz-1370.blogfa.com

جاذبه را در آغوش کشید!

خلاص!!!

misfit 1390/06/20 ساعت 12:10 http://misfit.blogfa.com

آنجا هیچ جاذبه ای در کار نبود!
...
..
.

سلام
پس جریان این بوده

مجتبی 1390/06/20 ساعت 15:39

سلام این آدرس جدید وبلاگ منه
لطفا اگه میشه تو یه پی نوشت اطلاع رسانی کنید. تا دوستان با خبر باشن.

اینه مافیای وبلاگستان. اینه باند بازی.......

http://mojtabajavani.persianblog.ir

آوا 1390/06/21 ساعت 03:48

نیوتن سقوط سیب
جاذبه سقوط سیب
سیب دنیا جاذبه
جاذبه دنیا سیب
آدم سیب دنیا
دافعه آدم دنیا
دنیا جاذبه
داااااااافعه
یاحق...

امید 1390/06/21 ساعت 09:09

سلام دوست من خیلی راکد شدین
چرا؟

در داستانک روزنه سعی کردم نظراتت رو اعمال کنم امیدوارم موفق شده باشم دوست دارم نظرتو بدونم ممنون

گل مریم 1390/06/21 ساعت 12:45

زیبا بود



امروز
فقط به پریود بودن دریا
فکر می کردم

و خیال دارم فردا
فقط به تو
فکر کنم

و تو باید
فقط به رنگ چشم های بچه ات
فکر کنی

و اندکی باور کن
فقط دوستت دارم
من نامه خوب می نویسم.
و تو را نامه کرده ام
تا همه بخوانند

و کجا ماندی
وقتی من بی تاب یک دیوارم
که فقط به آن تکیه دهم
و تا همیشه به تو زل بزنم
...

آفرین دوست من.
به گمونم اهل کتابی. کاراتو خوندم. مینیمال بود و کامل. گاه حتی نمایشنامه خوندن از کافکا و سالینجر تا شپرد بهت توو گزینش ایده مینیمال کمک می کنه. از کارات خوشم اومد. مرسی دوست من.

شنیدی که میگن "مرگ برخی انسان ها را زنده تر میکند" ؟

این سیبه هم از این قانون پیروی کرده!

خیلی قشنگ بود!

سلام
جالب بود!!!!!!!!

ب ه س 1390/06/22 ساعت 02:25 http://boqz40.blogfa.com/

سیب میخوام :(

علیرضا؟!!
رفتی؟
گر چه میدونم هستی ولی خب..
خدا به همراهت رفیق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد