صبح بخیر

نصف شب ... تو ... تشنه ... هر چه غلت میزنی خوابت نمیبرد ... هوا داغ است و همه جا تاریک ... آرام قدم برمیداری که سایه ها متوجه حضورت نشوند ... خنکی آب گلویت را خراش میدهد ... به تخت  برمی گردی ... و دراز میکشی ... ولی متوجه حضور سایه ها نمی شوی ...

و ... .

حس میکنی در هزار تویی گرفتاری که هیچ راه فراری ندارد ... یعنی هزار بار گم شدن ، هزار بار تلاش  برای رهایی و دوباره ... دوباره هزار بار گم میشوی و این هزاره ها ، هزاران بار ادامه پیدا میکنند ... و تو هنوز ...

خودت را کنار تخت روی زمین پیدا میکنی تازه یادت می افتد که دیشب چه خواب بدی دیده ای ... خواب دیده ای سایه ها دنبال تو تا تختت آمده اند و اشغالش کرده اند و تو روی زمین افتاده ای ...

ساعت را نگاه میکنی ...چیز زیادی تا صبح نمانده ...بهتر است بلند شوی ... :)

نظرات 24 + ارسال نظر
هاله 1390/05/08 ساعت 08:37 http://www.assman.blogsky.com

سحریز خیر اولسون :دی

سیزین بله حاج خانم

تا که هم، سایه نداند


خیلی ممنون که غلط املایی های پستامو گوش زد میکنین !
کلی خندیدم امروز به شاهکارام !

سلام نظرتونو تو وب بهار دیدم. ینی چی چی میکشی ما زنا؟ من خودم عضو سازمان حمایت از حقوق زنم! ی جورایی فمینیسمم. اینو بدونین ک ما هیچی نمیکشیم مگه اینکه از دست شما پسار. راستی نوشته هات وبن همینطور وبلاگت. ب منم سر بزن دوست بهارم . منتظرم

wow

و چه آرامشی پیدا میکنی وقتی که متوجه میشی این سایه ها فقط یه کابوس بیشتر نبودند ... آره اما یادش که میفتی مو به تنت راست میشه ...

دقیقا !
تو خواب که معمولا آرامش نداریم

درود

ممنونم از حضورت

راستش منظورتو از نوشتت نفهمیدم ولی در کل نگارشش خوب بود

برام توضیح میدی.......؟؟

قربان شما !
چیز خاصی نبود
از آشفتگی خوابم نوشته بودم !
و اینکه گاهی مرزی بین خواب و بیداری وجود نداره !

گاهی چه قدرتمند میشن سایه ها....
اینقدر این روزا با خوابهای عجیب و غریب دست و پنجه نرم کردم و توی خواب مردم و کشته شدم و دعوا کردم و دفاع کردم و ....اوووووووووه!
تو خواب هم آدم رو راحت نمیذارن!

سایه ها همیشه قدرتمندن !
هر شب من اینجوری میگذره
دیگه عادت کردم !
البته همیشه کابوس نه !

وانیا 1390/05/08 ساعت 11:33

دیشب تا صبح نخوابیدم
7صبح که شد تازه فهمیدم که واقعا بیدارم

مثل من
بین خواب و بیداری !

fafa 1390/05/08 ساعت 11:35 http://www.tobealone.blogfa.com

بعدشم بگی اصلا خواب به ما نیومده...

این که مسلمه !

از بیخوابی و کابوس گفتی مدتهاست که دیگه خواب راحت ندارم تمام شب یا بیدارم و یا اگه خوابم کابوس میبینم

مشکل خیلی بزرگیه
که خیلیا باهاش درگیرن !
شاید بخاطر دغدغه های بیشمار ...
شاید ...

ف@طمه 1390/05/08 ساعت 12:26

نه بخواب نباید بلند شی یوهوهاهاهااااا

چقدر لولو بودن بهت میاد !

عجب خوابی ! خیر باشه

انشالا

خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
دلم بین امید و نا امیدی میزند پرسه ، میکند فریاد ، میشود خسته

مرا تنها نگذار خداوندا ....

ت.ا.ر.ی.ک.خ.ا.ن.ه 1390/05/08 ساعت 14:13

دیشب تا صبح از امتداد نوری ضعیف بیرون د رجستجوی سایه ای ای بودم برای هم صحبتی

سایه ها دنبالمن
جلو چشمم همه جا دیواره
از همون موقع که رفتی
آسمون میباره !

سمیه 1390/05/08 ساعت 14:33 http://divarnameh.blogfa.com

به به
پس حسابی امروز سحر خیز بودی
حالا کامروا شدی یا نه؟

من همیشه سحر خیز بودم !
عادت خانوادگی !
زود بیدار شدن !
اتفاقا امروز کلی کامروا شدم

آوا 1390/05/08 ساعت 15:15

بله.بهتر است بلند شوی..این
بهترین راهکار است........
راستی شیب دار جواب
کامنت خوندن هم
باحاااااااااااااله
هرررررررررر
اوهوم م
یاحق...

خب
بلند هم
نشم نیم
ساعت دیگه
ساعت مجبورم
میکنه که پا شـــم
......................
خیلییییییییییییییییییی
آی میچسبهههههههههه
حق یــــــــــــــــــــــــارتون

Knight 1390/05/08 ساعت 15:28 http://funoos.blogfa.com/

دادا این جور موقع ها تنها چیزی که منو آروم میکنه، صدقه است...
منم کم از این خواب ها نمی بینم، نمونش همین دیشب!
خیره ایشالا...

راه حل خوبیه
حتما
با اینکه از این خوابا زیاد میبینم

ایشالا

امان از این سایه ها
اون وقته که آرزو میکنی یه کسی کنارت باشه که خودت رو نزدیک کنی بهش و از گرمای وجودش یادت بره سایه چه رنگیه!!!

سایه ها !
سردی سایه رو یادت بره تو آغوش گرمش ...

bahar 1390/05/08 ساعت 15:56 http://mangeneshodegan.ir

این یک پست تعلیمی و آموزشی بود
نتیجه ی اخلاقی هر وقت خوابت نیومد،نخواب!!!

تنهایی به این نتیجه رسیدی؟

چه خواب بدی!
من هر وقت از تخت میوفتم از خواب میپرم!!!

من تا وقتی بین خواب و بیداری باشم هیچی متوجه نیمشم !

وقتـی چنـد شـب سایـه ها نـذارن خـوب بخـوابـی، احتمـالا از خـواب متنفـر میشـی!

از خواب؟
هیچ وقت
هر چی که باشه ! من خوابمو با هیچی عوض نمیکنم !

من که اینقدر خسته میشم که شب سره میره رو بالش دیگه بای بای
پا میشم میبینم صبح شده باید برم سر کار همکارای عزیزمو ببینم
(این از صدتا کابوس بدتره)

خوش بحالت
نعمت خیلی بزرگیه هاااا این

امان از این خواب های طولانی و بی سامان.. بعضی وقت ها از ترس بعضی خواب ها بلند میشم و خوابم نمیبره دیگه...

دنباله دار حتی ... در بیداری ...

سلام مرسی ک وبم سر زدید.راستی منو با اسم مهتاب تنها لینک کنی.اگه خواستید لینکتون کنم بهم بگین. خبر بدین

وای آره. این خوابا دست از سرمن یکی که برنمیدارن.
هوا هم اونقدر گرمه که هر دقیقه از خواب بیدار می شم و یه عالمه آب می خورم. صدای اذان رو که میشنوم تنبلی ام میشه پاشم.

هوا خیلی گرمه
بخصوص امروز که جهنم بود !
خدا بخیر بگذرونه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد