سطر اول خاطرات یک عاشق !

- جوخه ... به فرمان من ... آماده ... هدف ... آتشششششش ... !

.

.

.

.

.

.

رگبار نگاهت را به سمتم گرفتی و من مردم !

نظرات 13 + ارسال نظر
مهدی پژوم 1390/04/03 ساعت 03:34

سلام دوست...
برای ام از این اعدام وحشتنام تر شاید چیزی نباش اد. فکر نبودن یک نفر انسان ، آن هم دانسته عظیم است و هول ناک...

اعدام که .....
این روزام مثل نقل و نبات شده ... یه برچسب میزنن رو پیشونیه طرف و بای باییی ...
ولی اینجا منظورم اعدام نبوداااا ...
من بد نوشتم ...
تقصیر منه ...
:)

یاد این شعر افتادم:

"نمیدانم کدامین ناوک مژگان هلاکم کرد
دو صف بر همدگر خوردند و قاتل در میان گم شد"
شاعرش هم نمیدونم کیه!!

:)


چه بد آدم اینجوری بمیره هااااااااااااااااااااا.....
نمیشه آتش بس بدیم قبلش؟؟؟؟؟؟؟؟

منظورم این بود که اون نگاهم کرده و من مردم مثل کسی که اعدام میشه !
ببخشین نامفهومه !
:)

بابا مینیمال خوشکل نویس

من تو رو میکشمممم !
خودت میدونی چرا !

سپیده 1390/04/03 ساعت 11:15 http://1394a.persianblog.ir

لایک
چه نگاه آتشینی...

:)

نه آخه باشماق بی ارزش ترین کفش دنیاست مخصوصا اگه پلاستیک باشه

این الان یعنی چی؟
چه ربطی داشت؟
خط رو خط شده؟
باشماق یعنی کفش ... یعنی چی بی ارزشترین؟
؟؟

FarNaZ 1390/04/03 ساعت 12:11 http://desiree.blogsky.com/

و من جلوی جوخه ی اعدام که آتش گفته بودند تازه یادم امد که بی گناهم...

مثال نقض برای آن ضرب امثل معروف مربوط !

دلارام 1390/04/03 ساعت 12:29

بابا عاششششق
بابا با نگاه معشوق، تیر بارون شدهههههه

نخیــــــــــــــــــــــرم نا مفهوم نبود
من خودم فهمیدم منظورت چیه ....تو منظور منو نفهمیدی...بیخیال

در هر صورت ایراد از منه !
:)

کیانا 1390/04/03 ساعت 12:32

لایـــــــــــــــــــــــــــــک شدید به کامنت دلارام

Knight 1390/04/03 ساعت 13:03 http://funoos.blogfa.com/

داداچ این سره این ماسماسکو بگیر اونور! خطر داره به مولا...

خوبه دیگه
شهید میشی بچه هات به یه نون و نوایی میرسن
:دی

مهدی پژوم 1390/04/03 ساعت 15:53

دانست ام عزیز دل منظورت را. اعدام اش بیشتر نظرم را جلب کرد تا مفهوم نهایی اش...

:)

بابا استعداد.
عشق با شما چه کرده؟
خیلی خوشم اومد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد