مادر ... پسر بچه اش ... گریــه ............... آن سوی خیابان ... مغازه ی اسباب بازی فروشی !
(چند دقیقه بعد)
آن سوی خیابان ................ پدر ... دختر بچه ... اسباب بازی هایش ... خنده ... خنده !
+من ... نیمکت پارک ... بارون ... من ... بارون ... بارون ... :)
+مارمولک / TM BAX به مناسبت اعیاد شعبانیه :دی
+عیدتون هم مبارک !
چه دردناک دیدن گریه بچچه از نداشتن ....
و چه خوشحال کننده اس دیدن شادی یه کودک
منم ..بارون ...من..بارون ...
آره خیلی دردناکههه
خیلی !
خیلییییییییییییییییییی
اونقدر که صد بار دیدن خوشحالی یه بچه ی دیگه هم نمیتونه مرحم دردش باشه !
اونجا هم بارون اومد؟
اینجا فوق العاده بوددد
خدا رو شکر
:)
در ضمن جهت دلسوزی همگان اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
قربونت کیانا جان
شما که همیشه اولی خواهر گلممم
رابطه ی عجیب قشنگیه بین بابا و دخمل آخه
دارم میگوشمش خیلی باحاله
خدا برای هم دیگه حفظتون کنه !
آره خیلی جالبه
و باحال البته !
سلامم
(ابن جا چرا آیکون جیغ نداره)
منم بارون خوب
تو اصلاکجایی که همش بارون داری خوب..؟
دو صحنه متضاد یکی درد و یکی شادی..روزگار..
تبریز !
خب به من چه !
امروز هم رنگین کمون دیدم
بعد از بارون
البته تبریز نه
یکی از شهرستانای اطرافش
خب تضاد همیشه بوده بین ادما و زندگیشون
:)
دارم حس بچه داشتن رو تو خودم میکشم!!
ایشالا حل میشه وانیا جان
لازم نیست همچین کاری بکنی
چون
حتما حل میشه
:)
اگر با باران میشد دخترک آن سوی خیابان را شاد کرد و لبخندی بر لبان مادر شرمنده‌اش نشاند، همه باران می‌شدیم........
دل دختر شاد بود
پسره ......
:(
کاش میشد
کاش هیچ پدر و مادری شرمنده ی بچش نشه
یاد این جمله افتادم : خدایا دستت رو از روی space بردار. این همه فاصله بس نیست ؟؟
حس دردناکیه گریه بچه وقتی جیب ها خالی باشه ...
چقد جمله ی قشنگی !
خیلی ممنون دلارام جان
:)
آره
خیلی دردناکه
جیب خالی و شرمندگی و .....
یه پیشنهاد :
"آن سوی خیابان" اگه از خط اول حذف بشه ، به نظرم قشنگتر میشه .
taghsire to nist.donya jen...dast
اونم از نوع پولیش !
اهورا جان
:)
عنوانت!!
عید شما هم مبارک
خیلی ممنون
عید شما نیز
:)
می دونم منظور پستتون چی بود ولی مصداق درستی نیس
در ضمن عیدتون مبارک
انشالله در پناه صاحب حق و آقا صاحب الزمان ایمن باشیم
در پنا حق
خب شاید منظورمو کامل نرسونه
ولی یه مثال خیلی مشخصه
که همه جا هم نمونش پیدا میشه
خیلی ممنون
:)
همین خیابون لعنتی هست که همه رو از هم جدا کرده. این ورش با اون ورش زمین تا آسمون فرق می کنه !
نه
اتفاقا این برجا هستن که آدما رو دسته بندی کردن
ساختمونایی که هر روز بلند تر میشن و صاحباشون هم خودشونو از آدمای آواری گوشه کنار خیابونا جدا میدونن
چون بالاترن
بیشترن
مثل بعضیا حس میکنن چون بیشترن هستن !
و نمیبینن اونایی که داراییشون کمتره یا حتی هیچه
اختلافِ چی چی بود این!؟
اختلاف تصور
ببین این یعنی درس زندگی
برای همیشه از تنها نشستن روی نیمکت و بارون .... برو حالشو بببببببببببببببببر
یعنی اگه بری زن بگیری وبجه دار بشی بیچاره می شی و به جای اینکه راحت توی پارک بشینی و از بارون لذت ببری باید بری واسه بچه اسباب بازی بخری....
واقعا نکته ی خیلی ظریفی بوددددد
حق با شماست
دقیقا
ازدواج شاید یه جور دیوونگی باشه این روزا
خیلی ممنون مهربان بانو
خیلی ممنون
:)
عید تو هم مبارک جیگر!
قربون تو داشی
شما کجایی که بارون دارید؟؟؟
خوب منم دلم بارون خواست الان
به قول خودمون تربـــیز
خب منم میام میگم که دلتون بسوزه خب
پریروزم رنگین کمون دیدم
چقـدر تفـاوت... و چـه تلـخ!
شایـد بـه ایـن خاطـره کـه هیچوقـت جلـوی یـه اسبـاب بـازی فروشـی وانمیستـم!
گریـه بچـه ها عذابـم میـده. ;(
+ بجـای مـن هـم از بـارون لـذت ببـر... مـن عاشـق گریـه ابـرام! :)
+ عیـدت مبـارک.
آره
گریه ی بچه ها اونم برای این چیزا خیلی عذاب آوره
:)
چشم
حتما
ممنون
وقتی جیب ها خالی باشه
وقتی هیچ پولی نباشه
توو دل ِ بچچه ی بی پول
می شه حسرتی نباشه ؟!!
آخ که هیچ پدر و مادری بی پول نباشن
توو دل هیچ بچه ای حسرت نباشه
یه روزی برسه که پولدار و بی پول نباشن ، همه به یه اندازه داشته باشن !
شاید باید منتظر یه رابین هود باشیم !
حسرت !
حسرت قوت غالب سفره ی خیلیاست
:(
الهییی هیچ پدری شرمنده ی خونوادش نشه
آمین
:)
این روز احتمالن هیچ وقت نمیرسه
ولی خب میشه امیدوار بود
اینکه پدرا ولخرجتر و گوش به حرف بچه ان واضحه
مادرا اقتصادی تر فکر میکنن;)
بارون ...
عیدت مبارک
نه !
شما که آخه پرادو پدره و چادر مادره رو ندیدین
وقتی پولی نباشه اقتصادی فکر کردنشون کجا بود :(
:)
خیلی ممنون
من....بارون....بارون....بغض....صدا....
ا م ت د ا د........
+
سلام
امتداد تا بینهایت
بغض
سکوت
سکوت
سکوت
:)
علیکم السلام
چقدر خوب که اینقدر به اطرافت دقت می کنی .
هوای دلت بارونی نباشه
خوشحالم که اینجا بودم .
:دی
هوای دل شما بهاری جناب
:)
خیلی ممنون
لطف داری
:دی
الهی حتما مامانه پول کافی همراش نبوده . یا اینکه باباهه حال و حوصله گریه دخترشو نداشته سریع براش خریده.
به نظرم با بچه ها خیلی راحت میشه کنار اومد.بستگی به خودمون یعنی بزرگتراشون داره که بچه تو خیابون آبروریزی راه بندازه یا نه.
خیلی خوبه که خوش بینی
شایدم اینجوری بوده
با اینکه میدونم نبوده
:)
دوقلوهای نازت حتما در آینده کلی افتخار میکنن که مادر به این خوبی دارن
به روزهایی که بی اسباب بازی گذشت...
نمیدونم چی بگم !
من تجربه نکردم این حسو
:)
بارون بارون
گریه زیر بارون چه حالی میده
eeeeeeeeee
گل پونهههه
گریه چرااااااااا؟
ستایش کوچولوی نازتو هر روز از طرف من ببوس
من که متوجه نشدم کدوم طرف خیابون بهتر بود اون طرف که مادره بود یا اون طرف که پدره بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
خب این ور اون ور مهم نیست
حتما ایراد از من بوده ... ببخشید ... که نمیتونم خوب بنویسم که همه چی واضح و روشن باشه
گریه ء‌آن کجا و خنده ء این
کجا...عید شما هم
مبااااااااااارک
یاحق...
این کجا و ان کجا
خیلی ممنون
با حق !
سلام
از دیروز نتونستم وبلاگتون رو باز کنم
نمیدونم چی باید بگم
من هردوی این لحظه ها رو با دخترم تجربه کردم
و از خدا میخوام که نه من
بلکه هیچ پدری یا مادری شرمنده بچه اش نشه
چون بدترین حسیه که سراغ دارم و شرمندگیشم با باقی شرمندگی ها فرق می کنه
سلام
دو روز تعطیل بود اینجا
دختر داری؟
آخییی
چه خوب
:)
آمین
تجربش نکردم
اما میشه حدس زد چقدر سخته :(