و یک عمر ویلچر نشین احساسش خواهد شد اگر عقل به دادش نرسد! ضمنا اول!!!
آره ! اگه دخیل ببنده به ضریح عقلش شاید شفا گرفت یه روز :) اینجا که اول دوم نداره ! این چیزا ماله خونه ی بزرگان وبلاگستونه اینجا همه همیشه اولن ! بخصوص شما بانوی رنگین کمون :)
می نویسم از دلم از دردهای کهنه ام غوطه ور چون خسی در گردباد سرنوشت
زندگی می کشد مرا تا ناکجای غم من خسته ام ولی خوش بحال سرنوشت
نه پای رفتنم بود نه جای ماندنم ولی
می برد مرا کاروان سرنوشت در گیر و دارزندگی
امیدها در دل ها مرده اند کاش قطع نخاع می شدند لا اقل نفس می کشیدند
می برد مرا کاروان سرنوشت در گیر و دارزندگی نه هنوز نمردن ! با گوش غیر مسلح هم میشه هنوز صدای تپش قلبشونو شنفت اما میدونین که امید خالی مثل هیچی میمونه !!
اینو قبلا تو بلاگ دل پیچه های مغزی که ناشتاست یه مدل دیگشو خوندم ... البت سبکش مال اون بود مال الناز بیشتر منظورم استفاده از قطع نخاع تو تفسیر بود ...قطع نخاع شدن امید
الناز؟ منظورتون وب الیکو بانو ئه دیگه؟ این تعبیرو یکی دو سال پیش در مورد یه موضوع خاص تو وب قبلیم هم نوشته بودم ! بهر حال ایشون خیلی قشنگ مینویسن http://www.elikobanoo.blogsky.com/ ممنون که با دقت میخونین
من نمی دونم سرنوشت چیکار کرده که همه تقصیرا رو میندازید گردن این بدبخت بابا شاید خودش خواسته بیفته جلب توجه کنه ولی شانس نداشته قطع نخاع شده ! والا !!! یا شایدم توطئه ای در کار بود ..
مدیونید اگه فک کنید هیچی از ادبیات حالیم نیست :دی
نه بابا ! هیچ کس این فکرو نمیکنه تو خودت خیلی قشنگ مینویسی
یه بار دیگه هم فکر کنم اینجا گفته بودم که چون دیوار کوتاهتری از سرنوشت و روزگار وجود نداره و همه تقصیرا میوفته گردنش با اینکه بعضی وقتا واقعا آدم خودش بی تقصیره ! و به یه چشم به هم زدنی میبینه که همه چی اوار شده سرش
اولن که بازاین رنگارنگ(الان تیراژه منو میکشه)جای منو گرفته !!!!دختر بدددد و دوم اینکه من قبول ندارم .سرنوشت ادما دست خودشونه .این ماییم که سرنوشتو هلش میدیم و چون دنبال یه دستاویزیم اشتباهمونو میندازیم گردن سرنوشت بیچاره... من به اختیارانسان ها معتقدم
کیانـــــــا جان تو که همیشه اولی رنگارنگ منم معتقدم خب اما گاهی زندگیهامون رو اتفاقاتی تغییر میدن که ما اصلن نقشی توش نداریم کلن خیلی بحث مزخرفیه این بحث سرنوشت !
همه چی رو نمیشه انداخت تقصیر سرنوشت. پس تکلیف اراده و اختیار چی می شه؟؟ نه امید هیچ وقت از بین نمیره وگرنه همون موقع میمیریم یا حداقل سکته می کنیم. به قول شاعر : در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است امیدوارم همیشه امیدوارانه برای رسیدن به آرزوها و اهدافتون تلاش کنید و موفق بشید. آمین.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
و یک عمر ویلچر نشین احساسش خواهد شد
اگر عقل به دادش نرسد!
ضمنا اول!!!
آره !
اگه دخیل ببنده به ضریح عقلش شاید شفا گرفت یه روز
:)
اینجا که اول دوم نداره !
این چیزا ماله خونه ی بزرگان وبلاگستونه
اینجا همه همیشه اولن !
بخصوص شما
بانوی رنگین کمون
:)
هلش داد سرنوشت
افتاد
و
پای امیدش شکست
خب باید اعتراف کنم
ایده ی شما خیلی زیباست
بخاطر سادگیش !
می نویسم از دلم از دردهای کهنه ام
غوطه ور چون خسی در گردباد سرنوشت
زندگی می کشد مرا تا ناکجای غم
من خسته ام ولی خوش بحال سرنوشت
نه پای رفتنم بود
نه جای ماندنم ولی
می برد مرا کاروان سرنوشت
در گیر و دارزندگی
امیدها در دل ها مرده اند کاش قطع نخاع می شدند لا اقل نفس می کشیدند
می برد مرا کاروان سرنوشت
در گیر و دارزندگی
نه هنوز نمردن !
با گوش غیر مسلح هم میشه هنوز صدای تپش قلبشونو شنفت
اما میدونین که
امید خالی مثل هیچی میمونه !!
منتها اگه روزگار امون بده
:)
ای ووووی عامو کشتیش که
بازگشت همه بسوی اوست !
شاید با بوسه ای ترمیم شود...
شاید !
فرناز جان
همشهری
شاید
اینو قبلا تو بلاگ دل پیچه های مغزی که ناشتاست یه مدل دیگشو خوندم ... البت سبکش مال اون بود
مال الناز
بیشتر منظورم استفاده از قطع نخاع تو تفسیر بود ...قطع نخاع شدن امید
الناز؟
منظورتون وب الیکو بانو ئه دیگه؟
این تعبیرو یکی دو سال پیش در مورد یه موضوع خاص تو وب قبلیم هم نوشته بودم !
بهر حال ایشون خیلی قشنگ مینویسن
http://www.elikobanoo.blogsky.com/
ممنون که با دقت میخونین
اول بگم از طرح بالا خیلی خوشم اومد زیباست
سرنوشت منو داره دنبال خودش میکشونه
خسته شدم دیگه نمیخوام برم دنبالش
دیگه پاهام نا نداره
خیلی ممنون وانیا جان
گاهی وقتا همین ساز مخالف زدنم دردناکه
همین خسته شدن
امیدوارم حالت زود زود خوب خوب بشه
:)
سلامممم
بازم بهش بگو می تونه پاشه..
سلاممم
به کیییی؟
منظورم کس خاصی نبود !
من نمی دونم سرنوشت چیکار کرده که همه تقصیرا رو میندازید گردن این بدبخت
بابا شاید خودش خواسته بیفته جلب توجه کنه ولی شانس نداشته قطع نخاع شده ! والا !!!
یا شایدم توطئه ای در کار بود ..
مدیونید اگه فک کنید هیچی از ادبیات حالیم نیست :دی
نه بابا !
هیچ کس این فکرو نمیکنه
تو خودت خیلی قشنگ مینویسی
یه بار دیگه هم فکر کنم اینجا گفته بودم که
چون دیوار کوتاهتری از سرنوشت و روزگار وجود نداره
و همه تقصیرا میوفته گردنش
با اینکه بعضی وقتا واقعا آدم خودش بی تقصیره !
و به یه چشم به هم زدنی میبینه که همه چی اوار شده سرش
در ضمن اگه ممکنه آدرس بذارید !
سرنوشت بهونه س... از همون اول دلش با پرواز نبود...
میشناسیش؟
شایدم حق با توئه !
و این چیزا بهونستو تقصیره خودشه !
می می گوییم سرنوشت دهانش را سرویس کرد
شما با این حرف زدید وسط خال !
زندگی دهان همه مان را سرویس کرده و میکند مدام !
هلش داد سرنوشت
.
.
.
.
.
..
.......................به زندگی من
به زندگیه تووو؟
پووونه جاننن !
ببخشید که همیشه با نوشته های درپیتم ناراحتت میکنممم
ببخشید
:(
امیـد حکـم ریشـه رو داره...
بـا قطـع شدنـش زندگـی نابـود میشـه! :(
+ خیلـی زیبـا بـود. :)
ریشه !
آره
جوونه نیست
ریشست
همه چیزه !
و بی اون ...
زندگیت همیشه بهاری
ممنون
جدیدا قطع نخاعیها را نیز در
مواردی درمان می کنند.
برو و به اومژده بده که
امیدوار باشد شاید
خوب شود.خوب
می شود...
مطمئنم..
یاحق...
آره
حق با شماست
هر چی باشه باز هم میشه امیدوار بود
همیشه راههایی هست که حتی فکرشم نمیکنیم !
یا حق
:)
اولن که بازاین رنگارنگ(الان تیراژه منو میکشه)
جای منو گرفته !!!!دختر بدددد
و دوم اینکه
من قبول ندارم .سرنوشت ادما دست خودشونه .این ماییم که سرنوشتو هلش میدیم و چون دنبال یه دستاویزیم اشتباهمونو میندازیم گردن سرنوشت بیچاره...
من به اختیارانسان ها معتقدم
کیانـــــــا جان
تو که همیشه اولی
رنگارنگ
منم معتقدم خب
اما گاهی زندگیهامون رو اتفاقاتی تغییر میدن که ما اصلن نقشی توش نداریم
کلن خیلی بحث مزخرفیه این بحث سرنوشت !
متاسفم برای جوانه امیدش... آخه آدم به امید زنده ست میگن
آره
منم شنیدم
منم متاسفم
:(
زیباست
وقتی افتادن از تپش قلب ارزوهایش رو خوندم
نفسم بند اومد
نه دیگگگه !
اینطوری هم نبود !
ولی خب دردناکه !
باز با یه جوانه امید قطع نخاع شده میشه ، کج دار و مریز تا کرد . ولی با قلب آرزوهایی که از تپش افتاده نمیشه ادامه داد به زندگی.
قلب آرزوهات پر تپش !
آره
کاملا حق با توئه
زندگی هیچ و پوچ میشه بدون آرزو و رویا
میشه یه زندگیه ماشینی
قلب آرزوهای تو هم پرتپش
دلی جان
تولدت هم مبارک !
چرا بود
واقعا حس بدی داد بهم
رمز هم ۱۳۵۸
چی بگم والا
:)
خیلی ممنون
:دی
تو زنده ای به فقط عشق
رفت
می میری
این دیگه اغراقه !
دوست داشتیم این را.
قربان شما
بیگاه تان همیشه گاه
رفیق !
سلامم
حوب منم منظور همون شخص غیرخاص نهفته در نوشته ات بود
در ضمن ما به روز شدیم ولی گویا ریدر مان به روز نشده بی نوا[:S017
سلاممم
حتما
الان
خدمت میرسم !
از دست این گودر !
هر روز خر یکو میگیره !
بی هوا لذت بردیم از این.
قربان شما رفیق
:)
لطف دارین
ای دریغ....
لینکت کردم من
خواستی لینک کن
قطع نخاعی خیلی بده
خیلی
برزخی ک فقط دست وپا میزنی
نه رفتن
نه آمدن
نه دست وپا حرکتی ندارند
فقط نگاه میکنی
بمعجزه
خدا شفایش دهد
همه چی رو نمیشه انداخت تقصیر سرنوشت. پس تکلیف اراده و اختیار چی می شه؟؟
نه امید هیچ وقت از بین نمیره وگرنه همون موقع میمیریم یا حداقل سکته می کنیم.
به قول شاعر :
در نا امیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
امیدوارم همیشه امیدوارانه برای رسیدن به آرزوها و اهدافتون تلاش کنید و موفق بشید.
آمین.